قدر فاطمه رجبي را بدانيم

هر از چندي نوشته اي از فاطمه رجبي منتشر مي شود و من مشتاقانه آن را مي خوانم . صداقتي در ميان فکر و گفتارش مي بينم و هربار آرزو مي کنم که ايکاش اين صداقتِ ميان فکر و گفتار ،در ميان اهل سياست هم بدينسان بود. آنگاه ديگر لازم نبود براي شناساندن ماهيت واقعي بسياري از اهل سياست ، هزار و يک دليل بياوريم. اما مشکل دقيقا همينجاست . شما در ميان مخالفانمان ،چند نفر را مي توانيد بيابيد که به اندازه ايشان ابله باشند. متاسفانه بايد بگويم در ميان دشمنان ما اين يک نفر واقعا استثناست و ما مانند او کم داريم و بايد قدرش را بدانيم. به گمان من چنانچه احمدي نژاد هم به اندازه اين خانم صداقت داشت ، درکِ دليل علاقه بيش از حد خانم رجبي به احمدي نژاد چندان سخت نبود. چه بسا مشابه نوشته هاي اين خانم را در سخنراني هاي احمدي نژاد مي شنديدم.
هرگاه که غلامحسين را در تلويزيون مي بينم که مي خندد با خود فکر مي کنم که چطور ممکن است آدم چنين همسري داشته باشد و اينهمه بخندد. گاه نيز با خود مي گويم توکه اين اندازه حال ما را مي گيري ، حقت همين است که با چنين آدمي زندگي کني! ديروز مقاله اي ديدم که نويسنده اش به پاسخگويي نوشته هاي اين خانم پرداخته بود. از حوصله اي که او بابت نوشتن به خرج داده بود واقعا تعجب کردم. به نظر من بهترين کاري که در مقابل نوشته هاي اين خانم مي شود کرد همان است که ابراهيم نبوي مي کند. چرا که گذشته از اينکه عقده نوشته هاي اين خانم دست کمي از طنز نداشته،سبب تفريح ما مي شود ، ظرافت ها و نکته سنجي هاي ابراهيم نبوي هم به مايه طنز آن مي افزايد.
خانم رجبي! اين چند خط را به پاس لبخندي که پس از هربار ياوه سرايي ات بر لبان من مي نشاني ، به رشته تحرير درآوردم. بايد بگويم جز آن دقايقي که اراجيف شما را مي خوانم و اين چند دقيقه اي که در نوشتن اين چند خط صرف کردم ، شما را لايق اختصاص زمان بيشتري نميدانم.