خر خودتي

با اينکه آدم سياست زده اي هستم، بنا نداشتم هيچگاه در اين زمينه کلامي بنگارم. چرا که بدون تعارف بگويم آدم ترسويي هستم. در کشوري که سرشناس ترين سياست مدارانش و سرسخت ترين مبارزين و زندان ديده هاي پيش از انقلابش فقط به جرم نوشتن عقايدشان راهي زندان شده و تاب زندان هاي جمهوري اسلامي را نياورده اند، منِ شهروند درجه دو و سه به چه جرات و پشتوانه اي مي بايد بنويسم.
با اين حال، در پي انتخابات (انتصابات) 22 خرداد امسال و حوادث ناگوار پس از آن، از جمله شهادت جمعي از هموطنانم، انصاف نديدم که خاموش نشينم.
يکي از دوستانم مي گويد: آن گاه که در کتاب هاي تاريخ سرگذشت کشور (مثلا) در دوران قاجاريه را مي خواندم، از خود مي پرسيدم که مگر اجداد ما چقدر نادان بوده اند که چنين حاکماني بر آنان حکم مي رانده اند. و امروز که به اوضاع کشور و رياست جمهوري احمدي نژاد مي نگرم جواب سوالم را مي يابم. هرچند امروز من (به گمان خويش) نادان نيستم، ولي شايد پنجاه سال ديگر براي يکي از نوادگان من اين سوال پيش آيد که : مگر اجداد ما چقدر نادان بوده اند که رييس جمهورشان احمدي نژاد بوده است.
کم و بيش با توضيحاتي که در آينده به آن خواهم پرداخت با اين دغدغه دوستم همراهم. يکي از دلايلي هم که مرا به نوشتن در عرصه اينترنت واداشت همين بود که امروز باستناد همين نوشته هايم از ساده دلان و فريب خوردگان و منفعت طلبان و متحجرين ناداني که بخاطر دينشان به دروغگويي که بزرگترين دشمن دين است راي دادند، اعلام برائت کنم و فرداروز از سوي نوادگانم به ناداني متهم نشوم.
از روزي که کتاب "سينوهه، پزشک خصوص فرعون" را خواندم بخش هايي از آن هميشه ذهن مرا مشغول داشته، در قسمتي از داستان سينوهه با مرد گوش و بيني بريده اي روبرو مي شود که مزرعه اش توسط همسايه ستمگرش آنوکيس تصاحب شده، همسر و خانواده اش فروخته شده و دخترش به همسري غلام آنوکيس در آمده و در اثر تهمت و توطئه آنوکيس گوش و بيني اش را بريده و به عنوان برده به معدن فرستاده اندش(10 سال). او با سينوهه برسر قبر آنوکيس مي روند.سينوهه نوشته ي کتيبه قبر آنوکيس را که تمامش در مدح و ستايش آنوکيس است، مي خواند. بقيه اش را از قول سينوهه بخوانيد:
"وقتی که من خواندن کتیبه را باتمام رسانیدم مردبینی بریده بگریه در آمد.
از او پرسیدم برای چه گریه میکنی؟ گفت برای اینکه میدانم که در مورد (آنوکیس) اشتباهی بزرگ کرد ه ام چون اگر این مرد نیکوکار نبود، این را روی قبر او نمی نوشتند زیرا هر چیز نوشته شده راست و درست می باشد و تا دنیا باقی است مردم این کتیبه را روی قبر او خواهند خواند و چون جنازه یک مرد خوب هرگز از بین نمیرود، او زنده خواهد ماند ولی من بعد از مرگ باقی نمي مانم، برای اینکه لاشه تبه کاران را برود نیل میاندازند و آب آنرا بدریا میبرد و لاشه من طعمه جانوران دریا میشود.
من از این حرف مرد بینی بریده حیرت کردم و آنوقت متوجه شدم که چگونه حماقت نوع بشر هرگز از بین نمی رود و در هردوره میتوان از نادانی و خرافه پرستی مردم استفاده کرد ........... طوری این عقیده در مردم رسوخ یافته که مردی چون آن موجود بدبخت که گوش و بینی ندارد با اینکه بر اثر خصومت و سوءنیت (آنوکیس) محبوس شد و ده سال در معدن بسر برد وقتی می بیند که روی قبر (آنوکیس ) این مطالب نوشته شده، تصور می نماید که حقیقت دارد و او اشتباه میکرد که (آنوکیس) را مردی بیرحم و ظالم میدانست."

مراد از اين همه روده درازي بيان اين نکته است که امثال اين مرد گوش و بيني بريده فقط در زمان سينوهه نبوده اند و اگر به دقت به اطرافمان بنگريم امثال او را بسيار خواهيم ديد حتي در ميان تحصيل کرده ها و درس خوانده هايمان و البته خيلي از اوقات با ظاهري آراسته و شيک. و بسياري از آنها نه در خور تحقير بلکه شايسته ترحمند.اين همه از بهر آن نوشتم که به اين حکمرانان مستبد که از صبح تا شام به کمک تلويزيوني که از پول من و مثال من اداره مي شود با دروغ پردازي هايشان، همه را چون آن مرد بيني بريده مي پندارند بگويم من نه تنها آن مرد نادان نيستم، بلکه از امروز قصد آن دارم تا با اطلاع رساني از شمار آن نادانان بکاهم.
ديريست که با دروغ پردازي هاي دست اندرکاران حکومت و در اين اواخر بيش از همه و هميشه دولت فريب و نيرنگ احمدي نژاد، فهم و شعور من و امثال من به هيچ انگاشته شده، به سخره گرفته شده است. مرا ديگر تحمل آن نيست و از امروز بر آنم پس از هربار که چنين مي کنند، در اين وبلاگ کوتاه و مختصر پاسخشان دهم که: خر خودتي.

0 بازخورد به 'خر خودتي'

ارسال یک نظر