پاسخ به آقاي محمد رضا سرشار (رضا رهگذر)

جناب آقاي سرشار مطلب شما در انتقاد از آقاي شجريان را خواندم.
در پاسخ به نوشته تان ذکر چند نکته را لازم مي دانم
در ايران کمتر کسي است که استاد شجريان را نشناسد، يا دست کم نامش را نشنيده باشد. بر خلاف شما که تا همين امروز که نوشته تان را مي خواندم گويي اولين بار بود اين نام را مي شنيدم (البته هيچ کدام از اينها عيب و يا حسن به شمار نمي آيند). اما محبوبيت استاد شجريان را از همينجا مي توانيد دريابيد که انتقاد شما نسبت به ايشان قباي شهرتي هم براي شما دوخته آورده و سيل بازديدکنندگان اينترنتي را پيش از خواندن نوشته شما، روانه صفحه اي نموده است که پاسخ نوشته شما را در خود دارد. آيا تا بحال به اين انديشيده ايد که چرا استاد شجريان اين گونه در دل مردم جاي دارد؟
بر سر در وبسايت شما جمله اي از آقاي خامنه اي در تمجيد از شما خودنمايي مي کند. خوشبختانه همين جمله و خوشامد شما از آن، فهم بسياري از مطالب را آسان مي کند. از جمله فهم اين موضوع، که چرا شما در زمره منتقدين آقاي شجريان در آمده ايد. در واقع يکي از دلايل محبوبيت استاد شجريان همين است که هيچ گاه امثال آقاي خامنه اي از ايشان تمجيد نکرده اند، آنگونه که از شما کرده اند.
تفاوت استاد شجريان با امثال شما و مرادتان آقاي خامنه اي در اين است که مردم تنها با شنيدن صداي داوودي ايشان شيفته اش مي شوند، اما براي اينکه کسي شيفته ولي فقيه شما شود بايد مانند آقاي عطريانفر دوماهي در انفرادي زندان اوين به سر کند تا اعلام کند با زاويه گرفتن از ولايت فقيه دچار نفاق شديم و شما هم باور کنيد.
شما گفته ايد:
" 1.در رژیم منحط پهلوی -با آن همه جنایات و خیانتها در حق ملت ایران -چه شد که شاهد انتقاد و اعتراض آقای شجریان به رادیو تلویزیون شاهنشاهی از سوی وی و دستور قطع پخش ترانه هایش از آن نبودیم که هیچ ،به عکس در اکثر آن سالها نامبرده در خدمت آن رسانه فاسد باقی ماند؟ آقای شجریان برای آن سکوت و بی عملی طولانی تاسفبار خود در آن دوران ذلتبار خفقان و سرکوب وحقارت ملی توسط بیگانگان ،و در مقابل ،این موضعگیریهای -خواه ناخواه - همسو با عناصر واهداف دشمنان داخلی و خارجی نظام و انقلاب ، چه پاسخ و توجیهی برای ملت بزرگ انقلابی ایران دارد؟"
شما پيش از همه چيز بايد ثابت کنيد که راديو تلويزيون شاهنشاهي فاسد بوده يا اگر هم بوده فاسدتر از راديو تلويزيون جمهوري اسلامي بوده. آيا فساد تنها در نمايش زن بي حجاب و فيلم و سريال هاي بي مايه است يا خبر و تحليل هاي سرتاسر دروغ و استفاده از بودجه ملي (که من و امثال من هم در آن سهيم هستيم و يقين بدانيد تعدادمان از شما بيشتر است) براي قبولاندن اين دروغ ها به مردم فساد نيست. آيا استفاده از سهم ما براي تبليغ آنچه به آن باور نداريم فساد نيست. آيا توهين هاي بي پايان صداوسيما به شعور و درک مردم فسادنيست.
شما نوشته ايد:
" 3.چرا عده ای از اصحاب رسانه ، قضیه به این سادگی را این قدر بزرگ می کنند و در حقیقت احساسات و تعلق خاطر شخصی خود را نسبت به این خواننده ، به کل جامعه تسری می دهند و می کوشند چنین القا کنند که با پخش نشدن همین معدود آثار آقای شجریان از صدا وسیما ی جمهوری اسلامی ایران ،گویی فاجعه ای رخ خواهد و نکثی عظیم در ارکان این رسانه فراگیر پدید خواهد آمد؟!حال آنکه این گونه نیست.افرادی به مراتب نامدارتر و محبوب تر از این خواننده از این رسانه وبعضا حتی کشور رفته اند یا صدا و سیما راسا از پخش برنامه آنان خودداری کرده است و هیچ اتفاقی نیفتاده است. به عکس ،آن که در این میان ضرر کرده است ،آن هنر پیشگان بوده اند.
در حقیقت صدا وسیمای جمهوری اسلامی ایران ،به آن دلیل که یک رسانه ملی -آن هم متعلق به یک نظام انقلابی و اسلامی عزتمند همچون نظام جمهوری اسلامی - است رسانه ای است که همکاری با آن و انتشار اثری از کسی در آن ،مایه افتخار کسی است که با آن همکاری می کند یا اثرش از طریق آن انتشار می یابد ؛نه بالعکس.حال اگر شخصی -به هر دلیل - می خواهد خود را از این افتخار محروم کند ،دیگران چرا باید بر این امر اصرار ورزند؟!"
حال شما به اين پرسش جواب دهيد که چرا صداوسيماي شما علي رغم درخواست آقاي شجريان، بر پخش آثار ايشان پافشاري مي کند. شما موضوع را خوب نفهميده ايد؟ گويي شما فراموش کرده ايد که مردمي هم در ميان هستند. و اين مردم هستند که بايد از اين رسانه و برنامه هايش سود ببرند، نه اينکه رسانه اي از هنرمندي. بله هرکس ديگر هم از اين رسانه برود براي رسانه هيچ اتفاقي نمي افتد، اما براي مردم چرا. شيوه استدلال شما در اين مورد نمونه ايست از نگاه شما و همفکران ولايت مدارتان به مسايل مختلف که در ‌آن هيچ جايگاهي براي مردم قائل نيستيد و همه جا و همه چيز از جمله صدا و سيما را ملک پدري خود مي دانيد که هرکه را خواستيد بخوانيد و هرکه را نخواستيد برانيد.
تلاش مذبوحانه صدا وسيما براي کپي برداري از ربناي شجريان با همان ضرب آهنگ با صداهايي که هيچ کدام نفوذ و قدرت صداي استاد را ندارند، نشانگر اين واقعيت است که صداوسيما به اين سادگي نمي تواند ربناي تاريخي شجريان را حذف کند و به قول شما هيچ اتفاقي نيافتد.
شما نوشته ايد:
" 4.مهارت و توانایی حرفه ای مقوله ای است و جذابیت وجنس صدا و مقبولیت عام یافتن آن مقوله ای دیگر.جنس صدای آقای شجریان ،دست کم برای امثال من -به عنوان یک مخاطب دلی موسیقی؛که البته در این زمینه بی تجربه هم نیست - هرگز جاذبه و برجستگی خاصی نداشته است و ندارد.و تا آنجا که اطلاع دارم ،امثال من هم ،کم نیستند.ضمن آنکه اگر این نیز نمی بود ،برای قاطبه مردم انقلابی متدین ما ،صرف هنر برای هنر و آواز برای آواز ،ارزشی ندارد .بلکه آنان ،به هنری ارج می گذارند که در جهت بسط و تعمیق ارزشهای متعالی اسلامی - انقلابی در جامعه باشد. و طبق یک اصل بدیهی ، هنرمندی که شخصا نخواهد هنرش در این سمت و سو مورد استفاده قرار گیرد ،خود و اثرش ،خود به خود از این دایره خارج است.لذا همان به که در مسیری که صاحبش دوست دارد مورد استفاده قرارگیرد."
من هم خيلي ها را مي شناسم که به سبک آواز استاد و يا حتي موسيقي سنتي علاقه اي ندارند اما استاد را دوست دارند و برايش احترام قائلند، فقط به اين دليل که او را مردي از جنس مردم مي دانند که حاضر نيست هنرش را در جهت تحکيم استبداد ديني (همان که شما ارزشهاي متعالي اسلامي-انقلابي مي گوييد) تباه کند. شنيدن اين نکته که جنس صداي استاد هم براي شما جاذبه ندارد، خود بسي مايه خرسنديست.
شما نوشته ايد:
" 5.سیاست یک بام و دو هوای پخش صدای فرزند (همایون شجریان ) -که به هر حال فردی نوخاسته در این عرصه است و نیازمند پخش صدایش از رسانه ای پر نفوذ همچون صدا و سیما ،برای شناخته شدن و کسب شهرت در میان توده مردم است - و مخالفت با پخش صدای خود ،که این مراحل را پشت سر گذاشته است ، از سوی این خواننده قدیمی ،بیانگر نگاه ابزاری او به این رسانه است. به عبارت دیگر ،چیزی که در این میان ظاهرااصلا مطرح نیست ،مردم اند.چنین مردمی چرا باید نسبت به چنین هنرمندی احساس تعلق خاطر کنند؟ا !)"
اين گونه قضاوت شما هم ناشي از نگاه قيم مابانه شما جماعت ولايت مدار است. شما که خامنه اي را پدر همه ملت مي دانيد و از همه ملت توقع آن داريد که فرمانبردار اين پدر جائر و ستمگر باشند، هيچ گاه اين فکر در ذهن بسته تان راه نيافته که هر انسان بالغي حق دارد مختار و مستقل باشد. از اين رو از استاد توقع داريد همچون شما براي همايون هم تصميم بگيرد و تعيين تکليف کند. شايد تصور اين نکته برايتان سخت باشد که هر انساني مي تواند براي خودش تصميم بگيرد.

0 بازخورد به 'پاسخ به آقاي محمد رضا سرشار (رضا رهگذر)'

ارسال یک نظر